صنعت بیمه؛ تیم بازنده ناداوری!
به گزارش پایگاه خبری دنیای بانک، با سپری شدن عزلت نشینی که طی سالیان متمادی بر پیکره این صنعت سایه انداخته بود و کارها و خدمات مهم و اثرگذار آن را در جامعه محو میکرد. طی دهه اخیر صنعت بیمه در پی کسب جایگاه خود در اقتصاد کشور اقدامات مهم و چشمگیری را انجام داده است. همزمان با تلاش دستاندرکاران و استادان صنعت بیمه در ارائه خدمات مفید در جامعه سایر جنبهها و حوزههای جامعه نیز پیشرفتهایی داشتهاند که متاسفانه صنعت بیمه یا از آنها عقب مانده است یا آن را عقب نگه داشتهاند. صنعتی که از نگاه برخی به تمثیل؛ «نیست ولی هست یا هست ولی نیست» همواره در مواقع بروز حوادث ناگوار فرصت ابراز وجود پیدا میکند. ابراز وجودی که در چارچوب و مقررات خاص باید به آن عمل شود، ولی برخی بهدلیل عدم شناخت از نحوه فعالیت و ارائه خدمات آن همواره دست خود را بالاتر میدانند و با اعمال فشار شانتاژ بسیاری از عدم آگاهیهای خود را ناکارآمدی و ضعف صنعت بیمه قلمداد میکنند.
از نگاه بیمهگران صنعت بیمه با وجود مشکلاتی که در فضای عملیاتی آن وجود دارد توانسته پاسخگوی بیشتر نیازهای جامعه در تامین اطمینان و آرامش باشد ولی با این وجود برخی نهادهایی که خود را در صنعت بیمه ذینفع میدانند، مسائل و مشکلات خود را به سمت صنعت بیمه سوق میدهند که متاسفانه این امر اثرات مخربی بر افکار عمومی و مشتریان شرکتهای بیمه میگذارد.
از سال ۱۳۸۶ که نرخ دیه سال به سال با افزایش چشمگیری روبهرو بوده است، این صنعت خود را با توجه به منافع و مصالح جامعه وفق داده است، بهرغم زیان ده بودن بیمه شخص ثالث کمتر اعتراضی مبنی بر چرایی افزایش نرخ دیه طی سالهای اخیر از خود نشان داده است، همواره مصالح عمومی کشور برایشان مورد توجه بوده است. با وجود افزایش نرخ دیه طی این سالها شرکتهای بیمه متضرر شدهاند ولی با توجه به توان فنی موجود در صنعت بیمه اثرات آن معمولا قابل کنترل بوده است.
در این میان موضوعی که هضم آن برای بیمهگران دشوار مینماید شرکایی است که خود را سهامدار و شریک خیر و خوشی صنعت بیمه و بهویژه بیمه شخص ثالث میدانند. متاسفانه این شرکا کمتر توجهی به منافع شرکتهای بیمه ندارند، اگر شرکت بیمه سهمشان را پرداخت کرد که وظیفه خود را انجام داده است اگر تاخیری در پرداخت این قدرالسهم یا حق السهمشان رخ دهد بدون کمترین ملاحظهای فشارهایی را بر صنعت بیمه وارد میکنند که هم باعث کدورت بین دستگاهی میشود و هم وجهه صنعت بیمه را هدف قرار میدهد. کاش این رفقای روزهای خیر و خوشی صنعت بیمه، به جای حمله در مواقعی از این دست، به عنوان حامی صنعت بیمه در کنار آن قرار بگیرند و بدون پیشداوری، صنعتی که خود را حامی اقتصاد و جامعه میداند از پیش بازنده نکنند. بدیهی است، اعلام جرم علیه صنعت بیمه و ضعیف نشان دادن آن در ارائه خدمات به آحاد جامعه عایدی برای شرکایی که دیگر شرکای ذاتی آن هستند، در بر نخواهد داشت.
براساس آمار و اطلاعات منتشر شده توسط مرکز آمار ایران و سازمان پزشکی قانونی کشور، طی یک دوره چهار ساله از سال ۱۳۸۸ تا پایان سال ۱۳۹۱ صنعت بیمه با تمام ضعف هایش(بهزعم منتقدین) در شرایط نامناسب اقتصادی جوابگوی خسارت دو میلیون و ۳۰۵ هزار و ۴۰۰ فقره تصادف بوده است، بهطوریکه به ترتیب از سال ۱۳۸۸ تا ۱۳۹۱ طی هر سال به ترتیب حدود ۷۰۲، ۷۷۶، ۳۷۰ و ۴۲۹ هزار فقره تصادف رخ داده است. در تصادفاتی که از سال ۱۳۸۸ تا پایان سال ۱۳۹۲ حادث شده، دهها هزار نفر فوت و چند برابر آن نیز مصدوم شدهاند.
اینها اتفاقاتی است که وقتی من و شما بهعنوان بیمه گذار به شعب یا دفاتر نمایندگی یک شرکت بیمه برای تهیه بیمه نامه خودروی خود مراجعه میکنیم، برای بیمهگر کلی ناز میکنیم و پشت سرشان حرف میزنیم، یک لحظه هم به این موضوع فکر نمیکنیم که چقدر احتمال دارد سال آینده جزئی از این آمار باشیم یا خیر؟ فکر میکنیم حق بیمهای که برای خرید بیمهنامه پرداخت میکنیم خیلی زیاد است و شرکت بیمه را متهم میکنیم، در صورتی که اینطور نیست و حق بیمه پرداختی ما بسیار کمتر از تعهداتی است که واگذار کردهایم و شرکت بیمه آن را پذیرفته است.
حال بر اساس آمار فوق به قسمت دوم موضوع میپردازیم، موضوع ایفای تعهدات صنعت بیمه، موضوعی که متاسفانه در نقد و تحلیلهایی که بیان میشود یا فراموش میشود یا در دست نوشتهها خیلی کمرنگ جلوه میکند. صنعت بیمه طی سالهای ۱۳۸۸ تا پایان سال ۱۳۹۳ صرفا برای بیمه شخص ثالث حدود ۲۰۳٫۲ هزار میلیارد ریال خسارت پرداخت کرده است. ولی نمیدانم چرا منتقدان خوش انصاف صنعت بیمه خدمات بزرگ آن را کنار میگذارند و با بروز کمترین مشکلی قصد دارند اقدامات مثبت صنعت بیمه را در اذهان عمومی کم اثر نشان دهند.
اینجا است که باید برای لحظهای درنگی کرد! فکر کنیم این اتفاقات میافتد و صنعت بیمهای وجود ندارد که به این اتفاقات رسیدگی کند، کدام نهاد یا سازمان توان مقابله و تامین این خسارتها را دارد؟ چه تعداد امکانات نرمافزاری و سختافزاری لازم است تا از عواقب خسارتها جلوگیری شود؟ چه تعداد بیمارستان برای نگهداری مصدومان و تامین هزینههای آنها نیاز است؟ هیچ معلوم است چند نفر بهدلیل فشار روانی از دست دادن سرپرست خانواده راهی آسایشگاهها میشوند؟ آیا کسی هست از خانوادههای بیسرپرست دستگیری کند؟ چه تعداد نیروی انسانی برای تامین امنیت و جلوگیری از سرقت و دزدی در کوچهها و خیابانها لازم است؟ چه تعداد سازمان باید برای مهار آسیبهای اجتماعی ایجاد شود؟ شاید مهمترین و بهترین دلیلی که میتوانند هر یک از افراد جامعه خود را مدافع خدمتگزاری صنعت بیمه بدانند، همین حمایتهایی است که در ذات خدمات این صنعت نهفته است، ولی کمتر به آن توجه میشود.
به هر حال؛ تا زمانی که کارشناسان و دستاندرکاران صنعت بیمه خود را در پشت میزهایشان مخفی کنند و در محافل عمومی و تخصصی حرفی از این صنعت و فعالیتهای آن به میان نیاورند، مصداق بچه زرنگ مدرسهای است که بی سرو صدا تکالیف خود را انجام میدهد و در آخر ترم با کوچکترین ناهماهنگی مورد هجوم انواع و اقسام تنبیهات ناظم و معلم مدرسه قرار میگیرد. امیدوارم، این مطلب بهانهای باشد برای کاهش اقلی از نامهربانیها و ناداوریهایی که این روزها در حق صنعت بیمه روا داشته میشود.